معادل انگلیسی: BALANCE OF PAYMENTS ACCOUNTING
مخفف: BOP
عبارات مربوط به حسابداری ترازپرداختها (BOP) بر اساس یک سیستم حسابداری دوطرفه که معمولاً برای ثبت معاملات مورد استفاده قرار میگیرد، یادداشت میشوند و هر معامله بدین صورت ثبت میشود که شامل تعویض یک چیز با چیز دیگر باشد و یا به عبارتی برای هر معامله بدهکار و بستانکار تعریف میشود. به عنوان یک قانون کلی، جریانهای نقدی که وارد میشوند را بستانکار و جریانهای نقدی خروجی را به عنوان بدهکار ثبت میکنند. صادرات کالا و خدمات به عنوان اقلام بستانکار ثبت میگردند در حالی که واردات کالا و خدمات نیاز به پرداخت پول داشته و در ثبت حسابداری بدهکار در نظر گرفته میشوند. وقتی که اقلام در یک قالب مبادلهای در نظر گرفته میشوند، شیوه ورود اطلاعات به صورت متمم منجر به ارائه کردن تسویههایی که میباید صورت پذیرند میشود. به جز در حسابداری، کلمات بدهکار و بستانکار دربرگیرندة محتوای خاصی ـ چه خوب و چه بدـ نیستند و به عنوان قوانین و اصول حسابداری به کار میروند که دارای یک حقیقت اقتصادی نمیباشد. طبق قوانین حسابداری دو طرفه افزایش در داراییها به عنوان بدهکار و افزایش در بدهیها به عنوان بستانکار ثبت میشود. در نتیجه یک حساب بدهکار
حساب تراز پرداختها به طور معمول به سه گروه عمده از حسابها تقسیم میشود: 1ـ حسابهای جاری 2ـ حساب سرمایه 3ـ حساب اندوختههای رسمی. ما در این بخش به تبیین این حسابها میپردازیم و با مثال زدن برخی معاملات عملاً این حسابها را تشریح خواهیم کرد. سیستم حسابداری دوطرفه که برای تنظیم ترازپرداختها به کار میرود به ما این امکان را میدهد تا از نحوه تأمین مالی هر معامله و از چگونگی تأثیر معاملاتی که در سطح بینالمللی صورت میپذیرد بر بیش از یک حساب در تراز پرداختها آگاهی یابیم. معاملاتی که برای توضیح این موضوع به کار رفتهاند مربوط به ترازپرداختهای آمریکا در سال 2001 میباشند.
الف: حساب جاری حساب جاری به ثبت تجارت صورت گرفته بر روی کالاها و خدمات و نیز مبادله هدایا بین کشورها میپردازد، تجارت کالاها شامل صادرات و واردات آنها میباشد. یک کشور هنگامی صادراتش را افزایش میدهد که کالاهای تجاریاش را به خارجیها بفروشد. صادرات منبعی برای وجوه نقد است و منجر به کاهش در داراییهای واقعی میشود. واردات در صورتی افزایش می یابد که وارد کردن کالاهای تجاری خریداری شده از خارجیها فزونی یابد. در این حال، از وجوه نقد کاسته شده و بر داراییهای واقعی افزوده میشود.
ب: حساب سرمایه این حساب به ثبت تغییرات در داراییها و بدهیها در سطح بینالمللی میپردازد. تقسیمبندیهای صورت گرفته در حساب سرمایه بر اساس شرایط مربوط به سررسید ابزارهای مالی و یا میزان سهم هر یک از مالکین داراییهای مالی در اوراق بهاداری که منتشر میشوند، میباشد. بر این اساس حساب سرمایه به سرمایهگذاری مستقیم، سرمایهگذاری در پورتفلیو و جریان سرمایههای خصوصی در کوتاهمدت تقسیم میشود. در سرمایهگذاری مستقیم و سرمایهگذاری در پرتفولیو از ابزارهای مالی استفاده میشود که سررسیدی بیش از یک سال دارند تمایز میان این دو نوع از سرمایهگذاری بر اساس میزان سهم صاحبان اصلی سرمایهها و نقشی که در تصمیمگیری و مدیریت دارند میباشد. در سرمایهگذاری مستقیم این نقش بسیار مشخص و حائز اهمیت است و سهم قابل توجهی از سرمایهگذاری مربوط به فرد یا افراد خاصی است (در سرمایهگذاری مستقیم حداقل مالکیت بیش از ده درصد از سهام یک شرکت میباید متعلق به یک نفر باشد) حال آنکه در سرمایهگذاری پورتفولیو وضعیت بدین صورت نیست و صاحبان سرمایه میتوانند سهمی کمتر از ده درصد داشته باشند.
ج: حساب اندوختههای رسمی
این حساب به اندازهگیری تغییرات در اندوختههای بینالمللی که در مالکیت مقامات پولی کشورها هستند، به طور معمول بانک مرکزی، در طول یک دوره معین میپردازد. ذخایر بینالمللی به طور عمده تشکیل شدهاند از کالا و ارزهای خارجی قابل تبدیل. اندوختههای ارزی داراییهای مالی هستند که بر اساس واحدهای پولی همچون دلار، که به راحتی قابلیت تبدیل به سایر واحدهای پولی را دارد ارزشگذاری میشوند، اما نمیتوان آنها را براساس واحدهایی چون روپیه هند در نظر گرفت. چرا که دولت هندوستان تبدیل آزادانه این واحد پولی را به سایر پولها تضمین نمیکند و همچنین بازارهای ارز کمتری در این زمینه به فعالیت میپردازند. افزایش در هر یک از داراییهای سرمایهای به عنوان مصرف وجوه در نظر گرفته میشود، در حالی که کاهش در این داراییها منجر به ایجاد و افزایش وجوه میشود. در برخی موارد، به نظر میرسد این حقیقت برخلاف تفاسیر و شواهد صورت گرفته واقع میشود، مانند وقتی که بیان میشود افزایش در ذخائر طلا منجر به کاهش منابع میشود (که به صورت یک ثبت بدهکار در حساب تراز پرداختهای آمریکا یادداشت میشود.)
به هر حال، افزایش در ذخائر طلا به عنوان کاهش منابع در نظر گرفته میشود، در شرایطی که آمریکا میتوانست دارایی دیگری را همچون اوراق قرضه منتشر شده توسط کشورهای خارجی جایگزین این افزایش در ذخایر طلا نماید. داراییهای مالی برای اینکه بتوانند به عنوان اندوختههای رسمی در نظر گرفته شوند میباید در اختیار مقامات پولی آن کشور باشند و همین داراییها در بخش خصوصی اندوخته رسمی شمرده نمیشوند. علاوه بر این، پول رایج هر کشور نمیتواند به عنوان اندوخته رسمی آن در نظر گرفته شود چرا که این پول بدهی مقامات پولی آن کشور تلقی میشود. تغییر در این بدهیها در قسمت حسابهای سرمایه کوتاه مدت ثبت میشود.
د: حساب تراز پرداختها
.
جدول شماره (14): تراز پرداختهای آمریکا در سال 2000 میلادی*
توجه: در این جدول علامت + به معنای افزایش در وجوه و علامت – به معنای کاهش در وجوه میباشد.
هر یک از جداول نشان داده شده در تراز پرداختها ارائهدهنده جمع درآمد حاصل از معاملات صورت گرفته در چهارچوب مورد نظر میباشد و به هر حال، محاسبه جمع نهایی هر یک از حسابهای سرمایه، جاری و ... نمیتواند از طریق ثبت دوطرفه اقلام مانند آنچه که در قبل بدان اشاره شد صورت پذیرد. در مثالهایی که زده شد برای هر یک از معاملات بینالمللی یک ثبت بدهکار و یک ثبت بستانکار صورت می گرفت.
در واقع، اطلاعات گزارش شده در تراز پرداختها از منابعی تهیه میشوند که این منابع به طور معمول فقط بخشی از معاملاتی را که تا بدین جا شرح داده شد دربرمیگیرند. به عنوان مثال، ارقامی که در حساب واردات در نظر گرفته میشوند اغلب با توجه به اظهارنامههای گمرکی تهیه میشوند، در حالیکه با حسابرسی این گونه معاملات شاهد میزان قابل ملاحظهای تغییر در حجم داراییها و بدهیهای گزارش شده توسط مؤسسات مالی هستیم و به همین دلیل در اغلب اوقات حساب دیگری تحت عنوان حساب تعدیلات و اشتباهات محاسباتی به تراز پرداختها افزوده میشود.
حسابهای ارائه شده در تراز پرداختها اغلب به همان صورتی هستند که در جدول شماره (14) نشان داده شد و اطلاعات به عنوان زیرمجموعهای از 3 گروه عبارتند از: حساب جاری، حساب سرمایه و حساب اندوختههای رسمی. و جمع کل مربوط به هر یک از این حسابها د رانتهای آنها محاسبه میشود، همانطور که جمع مربوط به برخی از زیرمجموعههای این گروهها نیز محاسبه میگردد. علاوه بر این، وقتی که از بالا به پایین تراز پرداختها را بررسی نمایید متوجه زیرجمعهای تجمعی خواهید شد که به طور متناوب تکرار شده و تراز نامیده میشوند.
در جدول شماره (14) تراز تجاری کالا و خدمات رقم مثبت 1500 دلار را نشان میدهد. در اینجا منابع ایجاد قدرت خرید خارجی بر مصارف حساب تجاری به میزان 1500 دلار پیشی میگیرند. این تراز تشکیل شده است از یک تراز مثبت در تجارت کالاها به میزان 1000 دلار و تراز مثبت دیگری در تجارت خدمات به میزان 500 دلار. با اضافه کردن تراز منفی 500 دلار به عنوان انتقالات بلاعوض به تراز تجاری کالا و خدمات، تراز حساب جاری را به دست خواهیم آورد که در آمریکا میزان تراز حساب جاری دارای 1000 دلار مازاد میباشد.
در حساب سرمایه بلندمدت، آمریکا با یک کسری در سرمایهگذاریهای مستقیم خود مواجه است. هنگامیکه خارجیها به میزان 2000 دلار در آمریکا سرمایهگذاری میکنند (بدهی آمریکا به خارجیها افزایش مییابد و این به معنای منبعی برای ایجاد وجه و درآمد برای آمریکاست). در چنین شرایطی آمریکا به میزان 4500 دلار در کشورهای خارجی سرمایهگذاری میکند (داراییهای مالی آمریکا افزایش مییابد و منجر به مصرف وجوه نقد در آمریکا میشود) بسیاری از این سرمایهگذاریهای صورت گرفته در سایر کشورها با ریسک زیادی همراه است و در عین حال در برخی موارد مالکیت میباید با دیگران تقسیم شود و سرمایهگذار خارجی میتواند فقط بخشی از مالکیت (حداقل 10 درصد) و مدیریت را داشته باشد. کسری موجود در حساب سرمایهگذاری مستقیم آمریکا تا حدودی از طریق مازاد حساب سرمایهگذاری در اوراق بهادار جبران میشود. چرا که خرید خارجیها از ابزارهای مالی بلندمدت آمریکا، 2000 دلار بیش از خرید آمریکاییها از ابزارهای مالی خارجیهاست.
هنگامی که تراز مربوط به حساب سرمایه بلندمدت با تراز حساب جاری، جمع زده شود نتیجه حاصله را تراز پایه مینامند که تراز پایه آمریکا مثبت 500 دلار میباشد. در حساب سرمایه کوتاه مدت خصوصی، خارجیها به ارزش 3800 دلار از اوراق قرضه کوتاهمدت منتشره توسط آمریکا را خریداری میکنند در حالی که آمریکاییها به میزان 4000 دلار از اوراق منتشره توسط خارجیها را خریداری میکنند.
از حاصل جمع حساب سرمایه خصوصی کوتاهمدت با تراز پایه حساب دیگری به نام تراز کل به دست میآید. در آمریکا تراز کل دارای مازادی به میزان 300 دلار میباشد که به عنوان یک منبع خالص برای افزایش قدرت خرید خارجی در نظر گرفته میشود.
طبق تعریف، خالص تغییر در حساب اندوخته رسمی میباید برابر با تراز کل باشد. با در نظر گرفتن سیستم حسابداری ثبت دوطرفه برای تراز پرداختها، خالص حسابهایی که دربرگیرنده ترازهای مختلفی هستند میباید برابر باشد با خالص حسابهای باقیمانده. در آمریکا تراز کل که دارای مازاد 300 دلار میباشد برابر است با افزایش در حساب اندوختههای رسمی (که به صورت بدهکار و یا منفی ثبت میشود) به میزان 300 دلار و در نهایت میتوانیم بگوییم که جمع کل حاصل از تمامی ثبتهای صورت گرفته در تراز پرداختها صفر میباشد.
یک تولیدکننده آمریکایی به مبلغ 5000 دلار برای یک مشتری در یونان کالا صادر میکند. بر طبق توافقهای صورت گرفته در این قرارداد فروش، مبلغ قرارداد 90 روزه پرداخت خواهد شد. در این حالت دو اتفاق میافتد، صادرات کالای تجاری و کاهش در داراییهای واقعی که منجر به افزایش در قدرت خرید خارجی و ثبت حساب به صورت بستانکار میشود. اما صادرکننده دریافت وجه خود را از این معامله 90 روزه در نظر گرفته است؛ و به این ترتیب مطالبات قابل وصول وی به 5000 دلار افزایش خواهد یافت. در این حالت شرکت صادرکننده در واقع اقدام به یک سرمایهگذاری کوتاهمدت در خارج از کشور نموده است. این افزایش در داراییهای کوتاهمدت نمایانگر استفاده از قدرت خرید خارجی و یا ثبتی بدهکار میباشد. در حساب تراز پرداختهای آمریکا این معامله به صورت زیر ثبت میشود:
شرح | بدهکار | بستانکار |
---|---|---|
افزایش مطالبات ناشی از سرمایهگذاریهای خارجی (حسابهای دریافتنی) صادرات | 5000 $ | 5000 $ |
تجارت خدمات شامل بهره و سود سهام، فعالیتهای مربوط به صنعت توریسم و جابجایی و انتقال مرسولههای پستی بین کشورها و در سطح بینالمللی میباشد. بهره و سود سهامی که توسط سرمایه آن کشور در خارج از آن تولید می شود مبالغ و دستمزدهای دریافتی از توریستها بیانگر میزان خدماتی است که توسط هتلها، مغازهها و سایر واحدها در اختیار مسافران خارجی قرار گرفته است. وجوه دریافتی حاصل از انتقال مرسولهها بیانگر مبالغی است که اتحادیههای مالی و مالکان کشتیهای تجاری از خارجیها برای حمل کالاها و ارائه یک سری خدمات به آنان دریافت کردهاند. در این حالت مردم یک کشور اقدام به دادن خدمات به خارجیها از طریق داراییهایی که در اختیار دارند کردهاند و برای نمونه خدمات مربوط به یک هتل. بنابراین این معاملات یک منبع برای افزایش قدرت خرید خارجی هستند، در مقابل موارد گفته شده چنانچه افراد یک کشور از خدمات و سرویسهایی که توسط داراییهای خارجیان ارائه میشود استفاده کنند در این حال کشوری که از خدمات سایر کشورها استفاده میکند در حال کاستن از قدرت خرید خارجی خود و انتقال آن به سایر نقاط دنیا میباشد.
یک ژاپنی که عازم دیدار از آمریکا بود، به محض ورودش به این کشور پولی را که به همراه داشت «ین ژاپن» در بانک فرودگاه تبدیل به 2500 دلار آمریکا کرد و در هنگام بازگشت تمامی دلارها را خرج کرده بود. با این اوصاف، آمریکا به ارزش 2500 دلار به خارجیها خدماتی همچون (هتل، وعدههای غذایی، امکانات تفریحی) ارائه داده است و در مقابل خدماتی که ارائه داده است، بانکهای آمریکایی معادل 2500 دلار از ین ژاپن را مالک شدهاند، رغبت بانکهای آمریکایی برای در اختیار داشتن تراز، ین ـ طلبکار بودن از دولت ژاپن ـ منجر به ایجاد خدمات برای توریستهای ژاپنی میشود. خدمات ارائه شده توسط آمریکا برای توریستهای ژاپنی به وضوح باعث افزایش قدرت خرید خارجی آمریکا و یک ثبت بستانکار برای آن میشود، به هر حال، جمعآوری ین توسط بانکهای آمریکایی به معنای افزایش تعهدات آنها در قبال به دست آوردن واحد پول خارجی میباشد که با کاهش در قدرت خرید همراه است و بنابراین به صورت بدهکار ثبت میشود. در حساب تراز پرداختهای آمریکا این ثبت به صورت زیر خواهد بود:
شرح | بدهکار | بستانکار |
---|---|---|
افزایش مطالبات کوتاه مدت از خارجیها (نگهداشتن ین) | 2500 $ | مثال |
رسیدهای دریافتی ناشی از ارائه خدمات به خارجیها | مثال | 2500 $ |
شرح بدهکار بستانکار افزایش مطالبات کوتاه مدت از خارجیها (نگهداشتن ین) 2500 $ رسیدهای دریافتی ناشی از ارائه خدمات به خارجیها 2500 $
رد و بدل شدن هدایا بین کشورها در حساب انتقالات بلاعوض ثبت میشود این حساب همچنین با نام حساب پرداختهای انتقالی شناخته میشود. یک نمونه مرسوم از ثبتهایی که در این حساب صورت میگیرد مربوط به پولی است که افراد مقیم در خارج از کشور برای وطن خود ارسال میکنند. مثال دیگر هدیهای است که یک کشور برای کشور دیگر ارسال میکند. هنگامی که یک کشور اقدام به دادن هدیه میکند، میتوانیم بگوییم که با دادن این هدیه در واقع به کسب یک دارایی جدید میپردازد که ما میتوانیم آن را حسن شهرت بنامیم و همچون سایر موارد افزایش در دارایی، دادن هدیه به عنوان یک کاهش در قدرت خرید خارجی مطرح میشود.
یکی از افراد مقیم در آمریکا اقدام به خرید اوراق قرضهای که به تازگی توسط یک شرکت آلمانی منتشر شدهاند به مبلغ 3000 $ نمود. مبلغ پرداختی به وسیله یک چک و از حسابی در یک بانک آمریکایی برداشت شده بود که به دلار تحویل داده شد. بدین صورت شهروند آمریکایی مالک اوراق بهاداری از کشور آلمان است و شرکت آلمانی مالک یک سپرده به دلار آمریکا میشود. خریداری اوراق بهادار آلمانی (یک دارایی مالی) توسط آمریکا منجر به کاهش قدرت خرید آمریکا میشود و سرمایهگذاریهای بلندمدت و یا مطالبات از خارجیها میباید به صورت بدهکار ثبت شوند. به هر حال، مانده دلاری که به مالکیت شرکت آلمانی درمیآید، نشاندهنده افزایش در بدهیهای آمریکا به خارجیهاست که منجر به افزایش قدرت خرید خارجی آمریکاییها میشود و حساب بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها بستانکار میشود. در اینجا دو تفسیر میتوانیم داشته باشیم، میتوانیم بگوییم تأمین مالی لازم برای خرید اوراق بهادار آلمان از طریق داشتن بدهیهای کوتاهمدت برای آمریکا میسر شده است و یا اینکه بگوییم خرید ابزارهای مالی دلاری توسط آلمانیها با انتشار اوراق بهادار بلندمدت توسط آنها صورت گرفته است. در ترازپرداختهای آمریکا این معامله بدین صورت ثبت خواهد شد که:
شرح | بدهکار | بستانکار |
---|---|---|
افزایش در مطالبات بلندمدت از خارجیها (اوراق بهادار آلمان) | 3000$ | |
افزایش در بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها (سپرده دلاری) | 3000$ |
نقل و انتقالات مربوط به سرمایه کوتاهمدت از طریق اسناد مالی با سررسید کمتر از یک سال صورت میگیرد. در مثالهای گفته شده، شیوه پرداخت و تأمین مالی معاملات مختلف از طریق پول نقد و یا چکهای کوتاهمدت عنوان شد (البته به جز در مثال 21) و پرداختهای صورت گرفته با دلار آمریکا به صورت تغییرات در بدهیهای کوتاهمدت آمریکا به خارجیها مطرح شد. در حالی که پرداختهای صورت گرفته با ارزهای خارجی به عنوان تغییرات در مطالبات کوتاه مدت آمریکا از خارجیها عنوان شد. این حسابها قسمتی از حسابهای سرمایه کوتاهمدت میباشند. مثالهای داده شده در مجموع نشاندهنده یک افزایش خالص در مطالبات کوتاهمدت از خارجیها (7500 $ بدهکار)، و یک افزایش خالص در بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها (4000 $ بستانکار) میباشند. شیوه متفاوت ثبت مربوط به این حسابها در مثال بعدی ارائه شده است.
یک بانک سوئیسی به میزان 6000 دلار از اسناد خزانهداری آمریکا را خریداری میکند و این مبلغ را به وسیله برداشت از حساب دلاریاش در یک بانک آمریکایی پرداخت مینماید. فروش اسناد خزانه به خارجی ها برای آمریکا معادل است با گرفتن قدرت خرید خارجی از آنها و افزایش در میزان بدهی به آنان (یک ثبت بستانکار). به هر حال، پرداخت مبلغ خرید منجر به کاهش دیگر بدهیهای آمریکا خواهد شد (منظور از این بدهیها دلارهای آمریکایی در دست خارجیها میباشد.) این کاهش در بدهیهای آمریکا در اثر استفاده از وجوه و منابع دلاری توسط خارجیها میباشد (یک ثبت بدهکار). در تراز پرداختهای آمریکا این معامله به صورت زیر ثبت میشود:
شرح | بستانکار | بدهکار |
---|---|---|
کاهش در بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها (حساب دلاری) | 6000 $ | |
افزایش در بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها (اسناد خزانه) | افزایش در بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها (اسناد خزانه) |
یک تاجر ارز با توجه به پیشبینیهایی که اخیراً افزایش نرخ تورم را در آمریکا مطرح کرده است نگران شده، در نتیجه اقدام به فروش 4700 دلار آمریکا و جایگزینی آن با مارک کرده است این مبادله از طریق بانک مرکزی آمریکا (سیستم فدرال رزرو) صورت گرفته است. یکی از دلایلی که بانک مرکزی آمریکا به عنوان یکی از طرفین این معامله عمل میکند، حمایت از نرخ ارز است (به منظور جلوگیری از کاهش احتمالی ارزش دلار که در نتیجه فروش آن توسط تجار و تبدیلش به سایر ارزها میتواند به وقوع بپیوندد.) هنگامی که بانک مرکزی دلارها را خریداری میکند یک کاهش در بدهیهای آمریکا به خارجیها (به صورت بدهکار) ثبت میشود. بانک در ازای این دلارها از مارکهایی که به عنوان ذخیره ارز خارجی نگهداری میکند پرداخت مینماید. کاهش در میزان این ذخائر (به عنوان یک دارایی مالی) بیانگر یک ثبت بستانکار است و در حساب ترازپرداختهای آمریکا به شکل زیر نوشته میشود:
شرح | بستانکار | بدهکار |
---|---|---|
کاهش در بدهیهای کوتاهمدت به خارجیها (دلار) | 4700 $ | |
کاهش در ذخائر رسمی ارز (مارک) | 4700 $ |
برچسب : نویسنده : evruo بازدید : 75